Kliknutím na tlačítko Souhlasím s podmínkami užívání potvrzuji, že souhlasím s níže uvedenými podmínkami.

هیزم شکنی که در کلبه اش معشوقه ای دارد. در ساحل دو چشم در انتظار اوست. می گویی دوست دارم زیر باران قدم بزنم. اما وقتی باران می بارد چتر به دست می گیری. اما زیر نور خورسید به دنبال سایه می گردی. اما وقتی باد می وزد پنجره را می بندی. حالا دریاب وحشت مرا وقتی می گویی دوستت دارم.

به نام آنکه مرا حرف بودن آموخت. برنامه عملیاتی سالانه گروه آموزشی علوم. آنگاه که بر تخته سیاه کلاس الفبای مهر می نگاری. محبت را بخش می کنی و عشق را صدا می کشی. فرشتگان به تماشایت نشسته اند. روز معلم بر همه معلمای عزیز مبارک.

تنها دیگر حوا را میل. دل آشوب کتاب مقدس اش را در برگرفته بود و واژه های یتیم. من زخمی هزار زبان تغزلم.